دلم میخواد بنویسم

ساعت ۲:۳۰ بامداد پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۹۷

بی حواس اومدم سمت اینجا

یه عکس قدیمی دلمو برد به تقریبا ۱۲ سال پیش

چقدر زود تر از اون چیزی که فکر میکردم روزا یکی پس از دیگری میرود و ما هنوز داریم به این فکر میکنیم که پیر شدیم یا نه

نه پیر نشدیم روزگار دیگه اون روزگار سابق نیست 

دلم گرفت از اون همه شلوغیا و باهم بودنا و نبودنا

خدایا من الان نسبت به ۱۲ سال پیش شخصیت اجتماعی خیلی بالاتری دارم از هر لحاظ ولی دلم یه ذره خل بازیای اون موقعرو خواست.

هیچ چیزی برامون فرق نداشت

یکی از دوستام چاوشی باز بود و به قول خودش چاووشیسم بود ولی هیچ ازش خبر ندارم.

یکی از دوستان شیرازی بود و الان فکر کنم دوتا بچه داره

یکی از دوستام الان ۲تا دختر داره 

یکی دیگه و و و و 

یکی از دوستام بود که خیلی وقته رفته پیش خدا  و دیگه نیست

وای خدایا دلم دلم دلم

سنگ کاغذ قیچی...